سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا مو خاکستری می شود

چرا مو خاکستری می شود ؟ ارتباط اسرار آمیز میان پیاز مو وسلول های بنیادی ملانوسیت .

تحقیقات جدید نشان می دهند که برای اولین بار ، سلول های wnt ، کنترل کننده بسیاری از فرآیندهای بیولوژیکی میان پیاز مو و سلول های بنیادی ملانوسیت می باشد ، که نقش تعیین کننده ای در تجمع رنگدانه ها در بافت ها دارد . این تحقیق در مجله cell در سال 2011 چاپ شد . طبق اظهارات دکتر Mayomi Ito ، پروفسور دانشگاه نیویورک ، برای سال های متمادی محققان این مطلب را می دانستند  که سلول های بنیادی پیاز مو و سلول های ملانوسیت ، تولید کننده رنگدانه ی مو با همکاری هم باعث ایجاد موهای رنگارنگ می شود اما دلیل اصلی این مطلب نا مشخص مانده بود . طبق نظر دکتر Ito ما کشف کردیم که سلول های سیگنال دهنده ی wnt برای ایجاد ارتباط و همکاری بین این دو نوع سلول لازم و ضروری میباشد و این همکاری باعث رنگی شدن مو می گردد . این مطالعه نشان می دهد که دستکاری سلول های wnt ممکن است راه تازه ای برای درمان خاکستری شدن مو باشد . این تحقیق ، همچنین مدلی برای احیاء دوباره ی بافت ها پیشنهاد می دهد . طبق گفته دکتر Ito ، بدن انسان دارای انواع گوناگونی از سلولهای بنیادی می باشد که قدرت احیا کردن دیگر ارگانهای بدن را دارند . روش هایی که در پس زمینه ارتباط میان سلول های بنیادی و رنگدانه در هنگام جایگزین کردن مو وجود دارند سرنخ های مهمی را به ما در احیا دوباره ارگان های پیچیده که شامل انواع متفاوتی از سلول ها میباشند ، می دهد.  استفاده از مدل های ژنتیکی در موش ها ، محققان را در بررسی چگونگی کمک کردن راه عبور سیگنال های wnt  به هر دو نوع سلولهای بنیادی پیاز مو و سلول های ملانوسیت که با همکاری هم باعث رشد مجدد مو و تولید رنگدانه و رنگی شدن مو می شوند ، کمک کرده است . همچنین محققان نشان دادند که سلول های ناهنجار و ناقص wnt در پیاز مو نه تنها مانع رشد مجدد مو می شود بلکه همچنین از فعال شدن دوباره ی سلول های تولید کننده ی رنگ که برای رنگی کردن مو لازم می باشند ، ممانعت بعمل می آورد . کمبود فعالیت سلول های wnt  در سلول های رنگدانه مو منجر به خاکستری شدن مو می شود . این تحقیق این احتمال را افزایش می دهد که سلولهای سیگنال دهنده wnt ، مسیر کلیدی برای تنظیم سلول های تولید کننده رنگ مو می باشد و نشان می دهد که چگونه رفتار این سلول ها با رشد دوباره ی مو ارتباط دارد. این تحقیق ، باعث فهم بیشتر بیماری هایی می شود که در آن سلول های رنگدانه تا حدودی از دست رفته اند مانند خاکستری شدن مو یا رشد سلولی بی رویه که منجر به سیاه شدن پوست می گردد .

 


موانع بازدارنده ی طاسی برای درمان ریزش مو

شناسایی موانع و بازدارنده ی طاسی با الگوی مردانه و هدف مورد نظر برای درمان ریزش مو :

محققان توانستند مقدار غیر عادی از یک پروتئین به نام Pro staglandi D2 در پوست سر مردان طاس که دارای ریزش مو با الگوی مردانه بودند بیابند که ممکن است تأثیر مستقیمی دریافتن راه درمان چنین ریزشی در مردان داشته باشد . این یافته توسط محققان دانشکده ی پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا ، به دست آمده است . در هر دو مدل ، انسان و حیوان ، محققان دریافتند که Pro staglandin که PGD2 نام گرفته و مشتقاتش 15-DPGJ2 ، مانع رشد مو می شوند . این بازدارندگی PGD2 از طریق یک ژن دریافت کننده به نام GPR44 رخ داد که یک ژن درمانی هدف برای درمان ریزش مو و نازک شدن موی هورمونی در زنان و مردان می باشد . این تحقیق در مجله ی Science Translation Medicine به چاپ رسیده است .

طاسی با الگوی ریزش مردانه ، باعث ایجاد چنین بیماری در 8 الی 10 نفر از مردان کمتر از 70 سال شده است که باعث می شود سلول های پیاز مو ، جمع شوند و تولید موهای کوچک و میکروسکوپی کنند که رشد آنان از رشد پیاز موی طبیعی و نرمال کمتر می باشد . محققان از یک شیوه ی بی طرفانه استفاده کرده اند که در آن ، به دنبال عوامل بالقوه بیولوژیکی می گشتند ، از طریق جستجو کردن از قسمت های طاس و غیر طاس مردان با الگوی ریزش مردانه و سپس این یافته ها را مدل موش را به اثبات رساندند . بنابر یافته های آنان ، PGD2 یافت شده در بافت پوست سر مردان طاس ، تقریباً سه برابر مقدار یافت شده در قسمت های مو دار ، مردان طاس بود . زمانی که PGD2 پیاز مو کشت و پیوند زده شد ، موهای دارای PGD2 ، به طور قابل ملاحظه ای کوتاه شدند و مشتق آن یعنی 15- PGD2 به طور کامل از رشد جلوگیری کرد . بر طبق گفته ی دکتر George colsarelis ، اگر چه انواع مختلفی از Pro staglandin برای افزایش رشد مو شناخته شده بودند، اما یافته ها دارای نتایج غیر منتظره بود ، زیرا این تصور نمی رفت که این پروتئین با ریزش ارتباط داشته باشد اما یافته ها نشان می داد که یک بازدارنده رشد مو در این پروتئین وجود دارد . در یک تحقیق منتشر شده در مجله ی clinical investigation ، مشخص شد که سلول های پایه ای پیاز مو دست نخورده باقی مانده بودند که نشان می داد که پوست سر دارای قدرت فعال سازی پیاز مو را نداشت یا چیزی مانع رشد سلول های پیاز مو می شد . این پروتئین Pro staglandin به خاطر نقش کارکردی که در بدن دارند مانند کنترل کردن رشد سلول ، منقبض یا منبسط کردن بافتهای عضله شناخته شده می باشند. نوع دیگری از این پروتئین ها به نام F2 alpha نیز وجوددارد که باعث افزایش رشدمو میشود. محققان یافتند که اگرچه PGP2 ، مانع رشد مو میشود ولی دیگر Pro staglandin ها ، برعکس سرعت رشد مو را افزایش می دهند . در حالی که این تحقیقات به دنبال AGA در مردان می گشتند، محققان اظهار داشتند که Pro staglandin ممکن است نشان دهنده ی یک مسیر مشترک میان مردان و زنانی باشد که دارای AGA می باشند . تحقیقات آینده به دنبال این است که نشان دهند آیا درمان طاسی از طریق کنترل Pro staglandin برای درمان طاسی در زمان نیز مفید می باشد یا نه .


طاسی و خطر انسداد عروق

طاسی و خطر انسداد عروق

طاسی مرتبط با خطر ناشی از بیماری انسداد عروق در قلب

خلاصه :

یافته های جدید پزشکی ، نشان داد الگوی ریزش مو در مردان ارتباط نزدیکی با افزایش خطر ناشی از انسداد عروق در قلب دارد ، اما زمانی که ریزش فقط در قسمت بالای سر رخ دهد ، نه در جلوی سر . این یافته ی جدید در مجله ی پزشکی BMJ به صورت آنلاین چاپ شده است . یافته ها نشان می دهد که عقب رفتن خط مو در جلوی سر ، ارتباطی با خطر انسداد عروق در قلب ندارد . محققان به جستجوی پایگاه داده ی Medline and cohrane برای یافتن تحقیقات انجام شده برروی الگوی ریزش مو در مردان و انسداد عروق قلب پرداختند که نتیجه ی آن یافتن 850 مقاله بود که بین سال های 1950 تا 2012 به چاپ رسیده بود . اما فقط 6 مقاله ، تمام ملاک های مورد نظر را داشتند و در تحلیل مورد استفاده قرار گرفتند . این مقاله ها بین سال های 1993 تا 2008 به چاپ رسیده اند ، که تنها شامل آزمایش بر روی 4000 مرد بوده است . سه عدد از این تحقیقات دارای انسجام تحقیقاتی لازم بودند ، بدین معنی که سلامتی مردان دارای بیماری طاسی برای 11 سال مورد تحقیق قرار گرفته بود. یافته های به دست آمده نشان داد که مردانی که اکثر موهای خود را از دست داده بودند ، 32 درصد بیشتر از کسانی که دارای موهای کامل بودند ، در معرض خطر انسداد عروق قلبی قرار دادند . زمانی که تحقیق را به مردان زیر 55 تا 60 سال محدود کردند ، بازهم ، نتیجه ی مشابه به دست آمد . مردان طاس 44 درصد بیشتر از مردان مو دار در معرض خطر انسداد عروق قلب قرار داشتند . تجزیه وتحلیل سه مقاله ی دیگر که سلامت قلب مردان طاس را با هم مقایسه کرده بود ، نتایج مشابهی مانند سه مقاله ی دیگر داشت . نتایج نشان داد که مردان طاس 70 درصد احتمال بیشتری دارد تا مبتلا به بیماری انسداد عروق در قلب شوند در حالیکه این احتمال در مردان با سن کمتر و جوان به 84 درصد می رسید . سه عدد از این مقاله ها ، مقدار و درجه ی طاسی را با استفاده از معیار همیلتون ، مورد ارزیابی قرار دادند . این یافته ها نشان داد که خطر انسداد عروق به مقدار طاسی بیمار بستگی دارد ، اما این مطلب زمانی صحیح است که طاسی در بالای سر که به آن فرق سر گفته می شود اتفاق افتاده باشد. طاسی زیاد در فرق سر ، خطر انسداد عروق را تا 48 درصد ، طاسی متوسط تا 36 درصد و طاسی کم تا 18 درصد افزایش می دهد . در عوض عقب رفتن خط موی سر ، تأثیرآن چنانی بر خطر انسداد عروق نداشت . برای جبران تفاوت در روش های ارزیابی مقدار طاسی ، محققان روش ارزیابی را به 4 درجه متفاوت تقسیم نمودند : بدون طاسی ، طاسی جلوی سر ، طاسی فرق سر و ترکیبی از آن ها . بار دیگر این مطلب نشان داد که درجه ی طاسی ، تأثیر متفاوتی بر بیماری انسداد عروق در قلب دارد . مردانی که دچار طاسی در جلو و فرق سر بودند ، 69 درصد بیشتر از مردان مو دار ، در معرض چنین خطریی قرارداشتند ، در حالی که مردانی که فقط طاسی قسمت فرق سر داشتند ، تنها 52 درصد در معرض انسداد عروق قلب قرار داشتند و بیماران با طاسی جلوی سر تنها 22 درصد احتمال دچار شدن به چنین بیماری را داشتند . طاسی و خطر انسداد عروق

بر طبقه گفته های محققان ، دلایل این رویداد متفاوت می باشد . طاسی در مردان می تواند نشان دهنده ی مقاومت در برابر انسولین ، استعداد بیشتر در گرفتن بیماری دیابت ، حالت تورم شدید یا داشتن حساسیت زیاد به هورمون تستسترون باشد ، عواملی که روی هم رفته ، به طور مستقیم یا غیر مستقیم می توانند باعث افزایش احتمال بیماری قلبی ـ عروقی شوند . اما از نظر محققان ، طاسی در فرق سر ارتباط نزدیک تر با تصلب شرایین دارد تا طاسی جلوی سر . بنابراین ، عوامل تصلب شرایین در مردان با طاسی در فرق سر را با دقت بیشتری باید مورد بررسی قرار داد ، به خصوص مردان جوانتری که به دنبال بهبود نمودار نشان دهنده ی خطررات تصلب شرایین در آنان می باشد .

احیا کردن سلول های حسی که باعث ترمیم کردن قدرت شنوایی پستاندرانی می شود که صدای بلند به گوش آنان آسیب رسانده است .

خلاصه :

محققان برای اولین بار نشان دادند که سلول های موی گوش پستانداران را می توان از طریق تحریک کردن سلول های مستقر و ساکن در گوش آنان ، دوباره احیا نمود که این عمل باعث بهبود شنوایی در موش هایی شد که قدرت شنوایی خود را به خاطرصدای بلند از دست داده بودند . این یافته این امید را زنده کرده است که این شیوه می تواند در آینده کاربرد مفیدی برای درمان ناشنوایی در انسان ها داشته باشد . از دست دادن قدرت ناشنوایی تقریباً 50 میلیون انسان را تنها در آمریکا ، مبتلا ساخته است . از دست دادن قدرت شنوایی اعصاب حسی ، شایع ترین نوع از دست دادن قدرت شنوایی است که علت آن از دست دادن سلول های موی حس گر درون حلزون گوش می باشد . از دست دادن سلول های مو می تواند علت های گوناگونی مانند در معرض صدای بلند قرار گرفتن یا پیر شدن ، عفونت و بعضی داروهای ضد سرطان و آنتی بیوتیک ها داشته باشد . اگر چه استفاده از سمعک یا پیوند حلزون گوش ، بعضی از این علائم بیماری را برطرف می کند ولی تاکنون درمان قطعی ، برای بازگرداندن قدرت شنوایی ، شناخته نشده است ، زیرا سلول های شنوای ترمیم کننده ، برخلاف چنین سلول هایی که در پرندگان یا ماهیها وجود دارند ، بعد از اینکه از بین رفتند قابلیت ترمیم شده را ندارند . جایگزین کردن سلول های موی شنوایی می تواند راهی نوید بخش برای درمان چنین بیماری باشد ، چنانچه این کار درست مانند بازسازی شنوایی ، بعد از دست دادن سلول های مو می باشد . محققان دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد و بخش گوش و چشم دانشگاه ماساچوست برای اولین بار نشان دادند که این سلول ها را می توان در پستانداران بزرگسال از طریق استفاده از دارو برای تحریک سلول های ساکن در گوش که به وسیله ی صدا آسیب دیده بودند ، احیا نمود . این یافته ، این امید را می دهد که در آینده بتوان از این روش برای درمان ناشنوایی در انسان ها استفاده نمود . سلول های مو درون گوش ، اولین دریافت کننده صدا در گوش و مسئول فعال کردن حس شنوایی می باشند بر طبق گفته ی دکتر Albert Edge ، این یافته نشان می دهد که سلول های مو را می توان در حلزون های آسیب دیده گوش دوباره ترمیم نمود و جایگزین کردن این سلول ها منجر به بهبود قدرت شنوایی می شود . در این آزمایش محققان، دارویی  را به حلزون گوش یک موش ناشنوا ، تزریق کردند . این دارو به خاطر توانایی در تولید سلول های مو در سلول های پایه و تکثیر شونده که از گوش جدا شده بودند ، انتخاب شده بود . این دارو از طریق جلوگیری از عملکرد آنزیمی به نامgamma – secretase  که فعال کننده تعدادی از مسیرهای عبور سلولی بود ، تأثیر گذار بود . داروی استفاده شده در حلزون گوش ، از عبور سیگنال های ایجاد شده توسط پروتئینی به نام Notch در روی سلول هایی که سلول های مو را احاطه کرده بودند ، ممانعت می کرد . این سلول های حفاظتی به سلول های موی جدید تبدیل می شدند. جایگزین کردن سلول های مو باعث افزایش قدرت شنوایی در موش شد و این افزایش قدرت شنوایی در محیط هایی که سلول های احاطه کننده به سلول های موی جدید تبدیل می شدند ، شناسایی شد . سلول های موی از دست رفته ، از طریق سلول های موی جدید با استفاده از داروی تزریق شده ، جایگزین شده بودند و تجزیه و تحلیل مکان آنها این اجازه را به ما می داد  این افزایش قدرت شنوایی را به محل هایی که سلول های موی حلزون گوش جایگزین شده بودند ، مرتبط سازیم . این اولین مورد از جایگزین کردن سلول های موی گوش در پستانداران بزرگسال بود . بر طبق گفته دکتر Edge نتایج به دست آمده از آن جهت جالب بود که قدمی رو به جلو را برای بازسازی چنین سلول هایی بود و نشان می داد که سلول های گوش پستانداران بزرگ قابلیت ترمیم خود را دارند . با تحقیقات بیشتر این امید وجود دارد که این شیوه بتواند به عنوان شیوه ی درمانی برای بر طرف کردن ناشنوایی در آینده مورد استفاده قرار گیرد .

 


داروی رویش مو و پر یاختگی ملایم در غده ی پروستات

داروی رویش مو و پر یاختگی ملایم در غده ی پروستات ، ممکن است باعث عدم کارکرد صحیح نعوظ آلت تناسلی در مردان شود .

محققان دانشکده ی پزشکی بوستون آمریکا در یک همکاری با محققانی از آلمان و دانمارک ، دریافته اند که (5a-reductase inhibitors(5a-RIS ، در حالی که باعث بروز علائمی در مجاری ادرار فرد بیمار می شود که همراه است با پریاختگی ملایم در غده پروستات و جلوگیری از ریزش مو ، اما در عین حال دارای تأثیرات نامطلوب زیادی بر روی بیماران مانند از دست دادن شهوت جنسی ، عدم دفع منی به صورت صحیح یا افسردگی احتمالی می باشد . این یافته ی علمی که اکنون به صورت آنلاین در مجله ی عملی Senual Medicine به چاپ رسیده است ، نشان می دهد که قبل از تجویز 5a-RIS برای بیماران به خاطر درمان ریزش موی آنان یا به خاطر پریاختگی غده پروستات ، احتیاط های لازم باید مد نظرقرارگرفته شود . Finasteride , 5a-RIS و datasteride از جمله داروهای مورد تأیید برای درمان علائم خفیف مجاری ادراری می باشد که بر اثر پریاختگی غده پروستات ایجاد شده است . از Finasteride همچنین برای درمان ریزش مو (طاسی) نیز استفاده می شود . اگر چه تأثیرات جانبی این دارو ، در حد کم می باشد ، اما تأثیر جانبی زیاد آن بر روی عملکرد جنسی بیمار، ایجاد افسردگی و بزرگ شدن پستان ها در مردان هنوز به طور کامل شناخته نشده اند . برای مشخص کردن اندازه ی خطرات احتمالی این بیماری ها ، محققان اطلاعات گوناگون به دست آمده از مطالعات پزشکی مربوط به استفاده از داروهای Finasteride و dutasteride را مورد بررسی قرار دادند . بعد از باز بینی و مطالعه ی این اطلاعات ، محققان یافتند که در تعدادی از مردان ، تأثیرات مخرب و طولانی مدت برروی عملکرد جنسی فرد بیمار مانند عدم نعوظ در آلت تناسلی یا از بین رفتن شهوت جنسی در آنان گزارش شده بود که احتمال یک ارتباط اتفاقی بین این عوامل را نشان می داد . بر طبق گفته ی محققان ، اثرات جانبی 5a-RIS بر روی عملکرد جنسی افراد ،بزرگ شدن پستان در مردان یا تأثیرات آنان بر روی سلامتی کلی فرد ، مورد توجه کافی قرار نگرفته است. اگر چه تأثیرات این داروها در بعضی از بیماران ، مانند عملکرد جنسی آن یا پائین آوردن کیفیت زندگی فرد ، به صورت طولانی مدت بوده است . بر طبق اظهارات دکتر Abulmaged Traish ، پروفسور مجاری ادراری در دانشکده ی پزشکی بوستون آمریکا ، استفاده گسترده از 5a-RIS برای درمان پریاختگی غده پروستات ، سرطان پروستات یا ریزش مو در مردان ، ممکن است منجر به ایجاد تأثیرات جانبی نامطلوبی بر روی سلامت کلی بدن و به خصوص سلامت مجاری داخلی بیمار و عملکرد جنسی در بیماران مستعد دچار شدن به این گونه بیماری ها شود . علاوه براین در درمان ریزش مو ، حالت ملایم و ضعیف ایجاد شده توسط 5a-RIS می تواند اثرات جانبی طولانی مدت برروی تعدادی از بیماران جوان داشته باشد . بنابر این ، گفتگو و بحثی صادقانه با بیماران درباره ی آگاه کردن آنان نسبت به اثرات خطرناک و جدی استفاده از این داروها ، قبل از اقدام و شروع به هرگونه درمانی ، لازم و ضروری می باشد ، زیرا در بعضی از بیماران ، ممکن است این اثرات جانبی دائمی شود یا برای مدت طولانی در بدن باقی بماند و حتی بعد از قطع دارو نیز بیمار نتواند بهبودی خود را به دست آورد . محققان معتقد هستند که تحقیقات بیشتری در این زمینه باید انجام شود تا علت طولانی شدن تأثیر جانبی این داروها در بعضی افراد ، مشخص گردد . این تحقیق توسط دانشکده و بخش بیماری های مربوط به مجاری ادرار در دانشگاه بوستون آمریکا تهیه شده است .


راه حل های بالقوه درمان طاسی

راه حل های بالقوه درمان طاسی ؟

سرنخ های جالب درباره ی ارتباط میان تعداد سلول های بنیادی مو

بر طبق مقاله ی منتشر شده در 29 آوریل در مجله science ، توسط محققان دانشکده ی پزشکی keck در آمریکا ، مطالعات اولیه درباره ی رفتار تعداد زیادی از سول های بنیادی مو در هزاران سلول پیاز مو در مقابل سلول های بنیادی یک پیاز مو ، نشان داد که چگونه سلول های بنیادی مو در موش و خرگوش می توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و با همکاری یکدیگر باعث احیای دوباره مو شوند . تیم تحقیقی که با همکاری زیست شناسان از دانگشاه آکسفورد این تحقیق را انجام دادند ، برای ماه های زیادی ، تغییرات ایجاد شده درالگوی رشد مو بر روی موش ها و خرگوش هایی که موی بدن آنان تراشیده شده بود ، نشان دهنده ی پیشرفت دوره ای میان وضعیت ساکن و فعال پیاز مو از طریق سلول های بنیادی بود . بنا بر اظهارات دکترcheng –Ming choung  ، پروفسور آسیب شناسی در دانشکده ی keck ، نتایج به دست آمده در این تحقیق ، بسیار جالب بود . یک همکاری پیچیده میان سلول ها وجود داشت که برای چشم های معمولی قابل رویت نبود ، از نقطه نظر دکتر choung ، این همکاری در واقع توانایی تعداد زیادی از سلول های بنیادی مو در همکاری کردن با یکدیگر برای رشد و تنومند ساختن مو بود که خود را به صورت تغییر دادن دائمی الگوی موج مانند رشد مو نشان می داد که بر روی بدن خرگوش چاپ شده بود . محققان توانسته اند به این نکته دست یابند که همکاری میان سلول های بنیادی مو برای احیا کردن دوباره مو از طریق کمک گرفتن از یک جفت مولکولهای فعال کننده WNT و بازدارنده ی BMP بود. زمانی که سیگنال های مولکولهای WNT و BMP به طور مرتب در میان هزاران تعداد از سلول های پیاز مو در کل پوست مورد استفاده قرار گرفتند، رفتار احیا گرانه مو از طریق خود تنظیمی به وجود آمد. این تحقیق به دنبال یافتن درمانی برای طاسی یا ریزش مو از طریق بهبود دادن محیط این سلول ها برای داشتن ارتباط بهتر با یکدیگر بود . علت ایجاد طاسی در انسان ها ، بر خلاف موش ها و خرگوش ها ، عدم توانایی سلول های پیاز مو در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر می باشد . بنا بر گفته های دکتر Choung، هر یک از سلول های پیاز مو در انسان برای احیا شدن دوباره فقط می تواند به کمک خود تکیه کند ، در حالیکه هیچ کمکی از سلول های اطراف خود دریافت نمی کند . در حالی که در خرگوش ها پیاز مو می تواند بر دو عامل ورودی تکیه کند ، یکی فعال سازی از طریق خود سلول و دیگری کمک گرفتن از سیگنال های سلول های مجاور . خرگوش دارای رشد موی بسیار فعالی می باشد و به این خاطر است که در حیات وحش می تواند دوام آورد . بنا به گفته دکتر Maksim plikus ، اگر مکانیسم ارتباطی بین سلول های بنیادی را در انسان بتوان فعال ساخت ، تا حدود زیادی می توان تعداد موها را در دوره رشد خود افزایش داد . نتایج به دست آمده از این تحقیق به اندازه ای امیدوارکننده است که موسسه ابتکارات sterens در آمریکا ، این شیوه را بر روی یک بیمار برای سنجش میزان رشد مو در او اعمال کرد . یافته های این تحقیق ، همچنین شناختی را نسبت به رفتار سلول های بنیادی در دیگر ارگانهای بدن فراهم آورد ، به گونه ای که باعث ایجاد انشعاب تحقیقاتی دیگری در زمینه ی پزشکی احیا  کننده شد . این واقعیت که سلول های بنیادی مو در خرگوش می توانند یکدیگر را به احیا دوباره مو ترغیب نمانید و زمان استراحت خود را تعیین کنند این مطلب را می رساند که شاید این شیوه برای سلول های موجود در دیگر ارگانها که شامل انسان نیز می شود ، قابل اعمال باشد که از آن طریق این سلول ها بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و باعث افزایش رشد مو در این ارگانها شوند . بر طبق گفته ی دکتر plikus ، این تحقیق باید باعث برانگیختن تحقیقات دیگر درباره رفتارهای جمعیتی سلول های بنیادی در دیگر سیستم های احیا کننده کلیدی بدن باشد ، مانند قسمت های وابسته به روده انسان و مغز استخوان . این تحقیق انجام شده در حقیقت بر اساس تحقیق انجام شده ی قبلی بود که توسط دکتر plikus و choung در مجله nuture در سه سال پیش چاپ شده بود . تحقیق قبلی که درباره الگوهای رشد مو در موش بود نشان داد که محیط های کلان که شامل بافت چربی زیر پوستی و تغییرات هورمونی در بدن نیز می شدند می توانستند بر رفتار احیا کننده ی پیاز مو تأثیر داشته باشد . این تحقیق همچنین مراحل غیر قابل تشخیص و تمایز از لحاظ ریخت شناسی را در رشد پیاز مو و مراحل استراحت و سکون این سلول ها ، کشف کردند . طبق گفته ی دکتر plikus ، ترکیب کردن هر دو تحقیق فهم ما از فرایند های احیا کننده سلول های بنیادی در ارگان های بزرگسالان را به سطح جدیدی ارتقا می دهد .